دریغ

ساخت وبلاگ
...تو اتاق خودممتوی جامخونه پدری..... و به خاطراتم فکر می کنم .... و به حالمکه خرابمکه خسته ماما هنوز شوق قدم زدن زیر بارون توی وجودمهحتا اگه یاری نباشه به وقت دیوونگی هامحتا اگه توی این خیابون فقط من باشم و منخودم باشم و دلتنگی هام .... و به فردا فکر می کنم به اینکه چقدر کار نکرده دارم که نمی دونم می تونم انجام شون بدم یا می مونن رو دست و دلم ...... و به فرداهایی دورتر می اندیشم، زمانی که نیستم زمانی که میرم زیر خاک و دیگه جونی ندارم تا بنویسم و بنویسم و بنویسم....تا بخندم و بخندم و بخندم تا بخورم زمین تا دوباره بلند شم تا دوباره و دوباره تا توقف همه چیز قطع ضربان قلب و نقطه. بدون سر خط.اون موقع است که همه پای این کلمه ها می شینن تا کشف کنن یه همچین شبی وسط پاییز چی شده و چی بهم گذشته که این پست و گذاشتمولی می دونی رفیق، اینقدرا هم ساده نیستکشف کردن سخته.امروز جمعه است. آخرین جمعه آبان ۹۹من بی کسی خودمو کشف کردم ..راستی، سلام! دریغ...ادامه مطلب
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 6:50

39 سال تمام تا 40 چجوری بگذره و ... باشم یا نباشم.... دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 6:50

فرو رفتم به اون خاطرهوقتی با مقنعه و کاپشن سفید و "نگاهی نگران" در شمایل غزال کامل ترین بودی.وقتی اومدی پا گذاشتی روی برفکه پا میذاشتی رو قلب منکه دستم و دراز کردم به سمت کائناتکه من می خوام پا به پای این خانم باشمبرف باریده بود سنگین! سنگینا!تو راه تاریک برگشت، فقط تو بودیکه می اومدی با همون نگاه نگرانکه رسیدی؟می رسم.و این سئوال همیشه با من و تو بوده؛ تو می پرسی رسیدی؟من می گم: می رسمتو باز می پرسی و من سکوت می کنم.پس،بباف موهاتو تا من نگاه کنم و لذت ببرم از دیدن تو، توی این همه آرامشتا من به خودم تسلی بدم و بگم اگه هنوز خودم "نرسیدم" خیالی نیست، رفیقم رسیده ..شاید اصل زندگی همینه واقعا. کسی چه می دونه؟ ها؟شاید اصل زندگی من اینه کهفرو برم به اون خاطره ....که یه روزی، یه روز برفی.....سنگین نشسته بود رو زمین برف ... سنگینا!پ ن 1: دوستان، عمر اینجا به پایان رسید. دیگه اینجا نمی نویسم.پ ن 2: .........تمام. دریغ...ادامه مطلب
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 6:50

هانیه جانامروز روز تولد توئهخیلی مبارکهخیلیخیلی خیلی مبارکه تولدتبرات آرزوی بهترین ها رو دارمتا همیشه بخند و باش و عشق کن............................................................................... دریغ...ادامه مطلب
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 8:51

ینی هنوز اینجا رو بلده ؟

میاد می خونه ؟

مث اون موقع ها

که نصفه شبا می خوند

و تا صبح برام می نوشت و ایمیل می کرد

چرا تلخ ترین ها ماندگارترین ها هستند ؟ 

بگذریم...

 

دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 8:51

چند سال باید بگذره تا فراموش کنی؟اصلا می شه فراموش کرد؟کاش اسفند نیاد ....من از اسفند بیزارم....اسفند برای من تاریخ درد و درد و درده ... ماهی برای مردن، "ماهی" برای مردن!.... و به اندازه دو جمله قبلی  دریغ...ادامه مطلب
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 8:51

پاییز از راه رسید

......... و باران یعنی قرارهای خیس

حرفی ندارم برای گفتن.

سکوت می کنم که بهترین حرف همین سکوته.

دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:44

یه مسافری هست که حس می کنم خیلی بیشتر از من ماجراجویی خواهد کرد

به محض ورودش

به این 

دنیا.

پ ن 2 : پدر بودن رو همیشه دوست داشتم. همیشه.

پ ن 1 : خدایا شکرت....

دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:44

یا قمر بنی هاشم .....

آقای خوبم .. آقای ادب.... آقای وفا

کمکم کن .....

 

دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:44

امروز اول آبانه.

دلم می خواد تنها باشم.

و برای خودم باشم

و برای خودم باشم

و همین جور برای خودم باشم تا بمیرم.

راستی. دیروز بارید. چند ساعتی بارید.

خیس شدی حتمن.

من که باریدم تو رو نمی دونم ......

سلام .....

دریغ...
ما را در سایت دریغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodshekan بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:44